عملکرد احزاب سیا سی در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی(بخش سوم)

    (این مقاله در همایش اتحاد ملی و انسجام اسلامی در دانشگاه یزد ارائه گردیده است)

 

                                    (بخش سوم و پایانی)

 

                    احزاب سیاسی پس از انقلاب اسلامی:

 

  پس از انقلاب نیز شاهد شکل گیری احزاب جدیدی هستیم دوران بعد از انقلاب چهار مقطع از هم متمایز است :1-از 1357 تا1360   2- از خرداد 1360 تا 1376    3-از سال 76 تا 1384    4- از سال 1384 تاکنون.

 

  1-1357 تا 1360 :در این سالها سه جریان از هم قابل تفکیک است :

جریان چپ:که نماد آن در حزب توده بود:با پیروزی انقلاب اسلامی سران حزب، اعضای کمیته ی مرکزی و اجرایی وارد ایران شدند و برای آنکه چهره ای انقلابی از خود نشان دهند ضمن مخالفت با دولت موقت، به حمایت از خط امام(ره) و اشغال لانه جاسوسی پرداختند.اما این تظاهری بیش نبود .نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ارتباطات جاسوسی حزب با سازمان جاسوسی شوروی و اسرار توسعه ی شبکه مخفی نظامی آن را کشف کردند و دادستانی کل انقلاب رسما انحلال حزب توده را اعلام می کند.چریکهای فدایی خلق نیز که از سال 1350 اعلام موجودیت کرده بود؛ از سر عناد با انقلاب بر آمد و بسیاری ار آنها اعدام شدند یا با دادن تعهد نسبت به وفاداری به انقلاب از زندان آزاد شدند .ولی این گروه عملیاتهای خرابکاری و مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را در پیش گرفتند.


  از جمله احزاب چپ دیگر این دوران عبارت بودند ازحزب دموکرات کردستان ،حزب کومله ، حزب خلق مسلمان .

  جریان لیبرال و ملی گرا: جبهه ی ملی چهارم که اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی درسایه دولت آشتی ملی( شریف امامی) به رهبری کریم ارسنجانی به تاریخ 8 شهریور56 اعلام موجودیت کرد. اما پس از آغاز به کار بختیار در پست نخست وزیری کار را پایان یافته تلقی کرد که با مخالفت حضرت امام روبرو شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه ی ملی در حالیکه چند تن از اعضای آن به همراه «نهضت آزادی» وارد کابینه شده بودند بنای مخالفت با مشی امام (ره)را در پیش گرفتند که اوج آن در لایحه قصاص بروز کرد از آنجا که مخالفت با این لایحه به معنای مخالفت با آیات و روایات صریح اسلامی تلقی شد؛حضرت امام با صدور اطلاعیه ای ارتداد این گروه را اعلام کردند پس از این تاریخ رهبران جبهه ی ملی به خارج از کشور رفتند و به فعالیت علیه نظام پرداختند.

   جریان مذهبی : که نمود آن را می توانیم در هیئت های موتلفه اسلامی ،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ،جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی ببینیم که اینها از امام و مواضع امام حمایت می کردند.

   2-از سال 60 تا 1376 :در این دوران جریانات چپ و لیبرال از صحنه خارج می شوند و نیروهای مذهبی در این دوران فعالند اما علیرغم وجود اشتراک زیادی که در نیروهاو گروهای جریان مذهبی وجود داشت اختلاف بر سر نحوه اداره کشور موجب انشعاب در آنها شد از جمله انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انحلال حزب جمهوری اسلامی، انشعاب جامعه ی روحانیت  مبارز و به وجود آمدن مجمع روحانیون مبارز. در این دوران حزب کارگزاران  و مجمع روحانیون مبارز به وجود می آید در این دوران نیرهای مذهبی به طیف سنتی و مدرن و میانه رو تقسیم بندی می شوند و نمود آن به وجود آمدن سازمانها و گروههایی در حول این طیفها است.

   3- خرداد 76 تا 1384 : در این دوره که همزمان با آغاز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی می باشد احزاب گسترش پیدا می کنند و شعار دولت، توسعه ی سیاسی و جامعه مدنی و مردم سالاری بود که به دنبال آن شاهد شکل گیری گروههاو احزاب زیادی می باشیم و گروهها و احزاب سیاسی قبلی هم در این دوران مشارکت فعالی دارند. از جمله احزاب این دوره عبارتند از حزب مشارکت ایران اسلامی ، حزب همبستگی ایران اسلامی ، مجمع روحانیون مبارز تهران ،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ،حزب کارگزاران سازندگی ایران ، دفتر تحکیم وحدت ، انجمن اسلامی معلمان، خانه کارگر ، مجمع نیروهای خط امام ، جمعت زنان جمهوری اسلامی ایران ،مجمع اسلامی بانوان ، انجمن اسلامی جامعه ی پزشکی ایران ، حزب اسلامی کار ، مجمع نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی و مجمع نیروهای خط امام.

  4- 1384 تا کنون :  به دنبال برخی افراط گیریهای احزاب در دوران خاتمی ما شاهد ناکامی این احزاب در انتخابات شورای شهر سوم و ریاست جمهوری  نهم هستیم که در آن نیروهای جدیدی پا به عرصه ی سیاسی کشور می گذارند بیشتر افراد این جریان که ازعملکرد دوران هاشمی رفسنجانی و دوران خاتمی انتقاد داشتند شکل می گیرند.

  به طور کلی عملکرد احزاب قبل و بعد از انقلاب را اگر تجزیه و تحلیل کنیم بر پایه چهار ایسم(مکتب و جریان) قابل بررسی است 1- لیبرالیسم2- سوسیالیسم 3- ناسیونالیسم 4- اسلامیسم (33)

  البته بررسی احزاب در بسیاری از کشورها بر پایه ی لیبرالیسم و سوسیالیسم مورد بررسی است ولی در ایران دو ایسم دیگر یعنی ناسیونالیسم و اسلامیسم در احزاب قابل بررسی می باشد این چهار جریان در قبال احزاب از صد سال گذشته تا کنون قابل تحلیل و بررسی است که در سه اتفاق مهم شامل مشروطه ، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی ایران قابل بررسی است:

  قبل از مشروطیت یک حرکت سیاسی شکل می گیرد که حکومت مقابل بخشی از نیروهای سیاسی و اجتماعی قرار می گیرد و در  این نزاع حکومت کم می آوردو آن نیروهای سیاسی پیروز می شوند. که آن واقعه ی نهضت تنباکو است در ماجرای نهضت تنباکو از یک سو هوا داران ملکم خان هستند که در دیدگاههای لیبرالی و اصلاح طلبانه او شریک هستند این عمل شاید به آن جهت است که از یک طرف ضمن حمله به شاه چشم مردم را باز می کنند و مردم را با اندیشه و قدرت دموکراتیک آشنا می سازد واز سوی دیگر روحانیون یعنی اسلامگرایان که به نام اسلام بسیج توده ای انجام می دهند برای رسیدن به یک هدف سیاسی یعنی عقب راندن حاکمیت آن دوره ،بدیهی است که بسیج توده ای را اسلامگرایان انجام می دهند زیرا ملکم خان حضورش بیشتر با روزنامه قانون بود که در لندن منتشر می شد. اولأاین روزنامه به ایران نمی رسید زیرا ممنوع بود ثانیا اگر هم می ر سد کم بود و مردم هم سواد چندانی نداشتند بنابراین در این مقطع عملکرد نیروهای اسلام گرا پررنگ تر است.

  در خصوص جنبش مشروطه که 15 سال بعد از نهضت تنباکو رخ داد در این دوران دو جریان و احزاب وابسته به آن حضور دارند:

   لیبرالها و اصلاح طلبان از یک سو و اسلام گرایان از سوی دیگر . جهت گیری گروهها در اینجا در مقایسه با نهضت تنباکو داخلی است زیرا در جنبش تنباکو جهت گیری ضد خارجی و ضد اجنبی و به ویژه ضد انگلیسی بود ولی در مشروطه جهت گیری سیاست داخلی و محدود کردن قدرت شاه بود در جنبش مشروطیت قدرت لیبرالها در مقایسه با نهضت تنباکو خیلی زیادتر شده بود  و باعث شده بود تا رهبری جنبش مشروطیت به دست احزاب و گروههای لیبرالی بیفتد ولی اختلافها و اشتباهات و نزاعهایی که صورت می گیرد وبه اعدام شیخ فضل الله نوری می انجامد.
نهایتا کودتای رضا خان رخ می دهد و فاتحه مشروطیت خوانده می شود بنابر این در جنبش مشروطه نقش احزاب و گروههای لیبرالی بارزتر است.

به دنبال روی کار آمدن رضا خان ناسیونالیسم  هم شکل می گیرد زیرا می خواهد با ناسیونالیسم مشروعیت بگیرد و ناسیو نالیسم را برای مبارزه با اسلامیسم و لیبرالیسم مطرح می کند ولی لیبرالیستها دراین دوران تا ایستگاههایی با رضا خان همراهی می کنند زیرا همسویی منافع پیدا می کنند به دلیل اقدامات اصلاح طلبانه رضا خان از جمله دین زدایی از آموزش و پرورش و کشف حجاب   و... البته این همسویی منافع تا کشته شدن تیمور تاش بر قرار می ماند و به مرور لیبرالها که مبنای کارشان نفی استبداد شاهی بود از او فاصله می گیرند.

 گروههای اسلام گرا در این دوران سرکوب می شوند در دوران رضا خان همچنین شاهد شکل گیری سوسیالیست ایرانی نیز می باشیم که تقی ارانی جریان 53 نفر را به راه می اندازد  که همه دستگیر و زندانی می شوند. اما بعد از رفتن رضا شاه در شهریور 1320 بزرگترین و قویترین حزب تاریخ ایران یعنی حزب توده را بنیان می گذارند بنابراین در دوران رضاشاه فعالیت احزاب و گروهها کم است . بعد از رفتن رضا شاه و آمدن محمد رضا شاه فضای سیاسی نسبتا باز می شود؛ در 1324 اسلامگرایان دارای تشکیلات جدی می شوند( فدائیان اسلام) و درسال 1328 نیز لیبرالها تشکیلات خودشان را به وجود می آورند (جبهه ی ملی) در این سالها گروهها و احزاب هر وقت اراده کنند متینگ های چند ده هزار نفری برگزار می کنند جبهه ی ملی هروقت اراده می کند در میدان بهارستان متینگ های چند ده هزار نفره  می گذارد و حزب توده در میدان فردوسی متینگ های چند ده هزار نفره می گذارد و اسلامگرایان به رهبری معنوی آیت ا...کاشانی و سازماندهی فدائیان اسلام در مسجد امام متینگ چند ده هزار نفره می گذارد. در ملی شدن صنعت نفت که این گروهها شرکت داشتند رهبری این جریان عملا به دست یک لیبرال میانه رو یعنی مصدق می افتد اما کودتای 28 مرداد 1332 باعث حذف گروهها و احزاب لیبرالی و چپ و اسلام گرا می گردد.

 سالهای 1332 تا 1342 اوج اقتدار شاه می باشد اما این گروهها در این سالها به یار گیری می پردازند. سالهای 1342 عملکرد اسلام گرایان آشکار تر می شود به ویژه با ظهور امام خمینی(ره) خیلی از اسلام گرایان و لیبرالها و چپها به دور ایشان جمع می شوند. در بعد از انقلاب به تدریج از نقش گروهها ی چپ و لیبرال کم می شود و اسلام گرایان باقی می مانند در واقع لیبرالها ، سوسیالیستها و اسلامگراها هر یک به چند لایه در درون خودشان تقسیم می شوند . نیروهای لیبرال 3  لایه پیدا می کنند 1- لیبرالهای مذهبی ، لیبرالهای  ملی و لیبرالهای ناب .

  برای لیبرالهای مذهبی می توانیم نهضت آزادی را مثال بزنیم و برای لیبرالهای ملی جبهه ی ملی و برای لیبرالهای ناب یک حزب  یا جریان مشخصی را نمی توان نام برد ولی افرادی در این زمینه گام می دارند.

 سوسیالیستها هم سه لایه می شوند 1-سوسیالیستهای مذهبی 2- سوسیالیستهای چپ جدید و 3- سوسیالیستهای روسی .

 سوسیالیستهای مذهبی به دین باور دارند اما  مبنای عمل سیاسی را سوسیالیسم قرار می دهند (مثل جریان مجاهدین خلق ) سوسیالیستهای مذهبی هم شاخه دانشجویی حزب توده بودند.که اعتقاد داشتند  روشهای این حزب برای مبارزه جواب نمی دهد و باید از روشهای مسلحانه استفاده کرد. و سوسیالیستهای روسی که همان حزب توده هستند که به برادر بزرگتر خود نگاه می کند.

 اسلام گرایان هم سه لایه می شوند:1- متجدد 2- متعارل 3- متحجر . که همه آنها نقطه ی عزیمت، را اسلام قرار می دهند. اسلام گرایان متجدد به روی افکار بیرونی باز هستند. نقطه مقابل اسلام گرایان متحجر که به روی افکار بیرونی بسته هستند و اسلام گرایان متعادل که نه به اندازه متجددین  باز هستند و نه به اندازه متحجرین بسته . در جرنان متحجرین (انجمن حجتیه )در متجددین (مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، لایه هایی از حزب جمهوری به رهبری میر حسین موسوی ، خانه کارگر ، انجمن اسلامی معلمان، دفتر تحکیم وحدت و ...) و در متعادلین: (مثل موتلفه، جامعه روحانیت مبارز و جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم) . دربعد از انقلاب فضای کشور به دست اسلام گرایان می افتد . وکشور به دست اسلام گرایان متجدد و متعادل اداره می شود تا سال 1376 و آمدن خاتمی قدرت در دست متعادلین بود ولی بعد از خرداد 76 قدرت به متجددین رسید . اما نیرهای اسلامگرای متعادل به اصول گرا تغییر نام پیدا می کنند زیرا متعادلین بر روی مواضعشان باقی ماندند و لایه هایی از اسلامگرایان متجدد  وفادار به اصول انقلاب نیز به این طیف پیوستند و به عنوان نیروهای اصول گرا معروف گشتند.

به طور کلی اگر اهداف انقلاب اسلامی را تحقق چهار شعار «استقلال ،آزادی،عدالت ،معنویت » بدانیم .عملکرد احزاب و جریانات مذهبی (اسلام گرا)بعد از انقلاب اسلامی به دور این چهار شعار شکل دهی شده است.

ازسالهای انقلاب تا پایان جنگ استقلال کشور هدف هر سه جریان متجددین ، متعادلین ومتحجرین است و پررنگ قلمداد می شود. شعار آزادی در میان سه جریان کم رنگ است. عدالت در میان متجددین پررنگ تر است و معنویت در میان سه طیف پررنگ است.

از پایان جنگ تا سال 76 شعارهای آرمان گرایانه انقلاب در حال کم رنگ شدن می باشد و ما شا هد هستیم در جریان متجددین شعار استقلال ر و به کم رنگ شدن می گذارد ولی  در میان طیف سنتی ها (متعادلین) و متحجرین همچنان پررنگ است شعار آزادی در این دوران در میان متجددین به خصوص هر چه به سال 76 نزدیکتر می شویم پررنگ تر می شود.ولی در میان طیف متعادلین و متحجرین همچنان کم رنگ است شعار عدالت در میان متجددین  در حال کم رنگ شدن و برعکس در میان متعادلین رو به پررنگ شدن می گذارد .ولی در میان متحجرین همچنان کم رنگ است. شعار معنویت و ارزشها در میان طیف متجددین به خصوص هر چه به سال 76 نزدیک می شویم رو به کم رنگ شدن  و کاهش می گذارد. ولی در میان دو طیف متعادلین و متحجرین همچنان دارای اهمیت و پررنگ است.

سالهای 1376 تا 1384 در این سال شعار استقلال در میان طیف متجددین کم رنگ می شود ولی در متعادلین  خیلی پررنگ می شود به خصوص که برخی اقدامات دولت را موجب زیر سوال رفتن استقلال کشور قلمداد می کردند در طیف متحجرین هم شعار استقلال نسبتا پررنگ است.در خصوص شعار ازادی که در این دوران متجددین با ان به قدرت دست یافته بودند خیلی  پررنگ است  . در طیف متعادلین کمی به سمت ازادی گرایش پیدا می کنند و نسبت کمی اهمیت پیدا می کند ولی در طیف متحجرین کم رنگ است و با آن مخالفت می ورزند .شعار عدالت در این دوران  در طیف متجددین کم رنگ می شود شکافهای طبقاتی افزایش می یابد  و لی در طیف متعادلین این شعار اهمیت دارد و خیلی پررنگ است و نسبت به این شکاف  انتقاد دارند . در بین متحجرین هم که این شعار همچنان کم رنگ است . در خصوص معنویت در میان طیف متجددین کم رنگ جلوه می کند ولی در میان دو طیف دیگر یعنی متعادلین و متحجرین اهمیت دارد و نسبت به کم رنگ شدن معنویت در جامعه  معترضند .

 از سال 1384 تاکنون هم که دولت دکتر محمود احمدی نژاد قدرت را در دست دارد ما شاهد هستیم که شعار استقلال در بین متجددین همچنان کم رنگ است  ولی در متعادلین که قدرت را در دست دارند  شعار استقلال کشور پررنگ شده و به ویژه در خصوص موضوع هسته ای مواضع صریح و اشکار این طیف را شاهد هستیم . در خصوص شعار آزادی همچنان در میان متجددین پررنگ است و برایشان اهمیت دارد . ولی در میان متعادلین کم رنگ تر جلوه می کند . در خصوص شعار عدالت که همچنان در میان متجددین کم رنگ است ولی در میان متعادلین اهمیت زیادی دارد به ویژه که شعار دولت اقای احمدی نژاد عدالت بوده است. در خصوص معنویت نیز باید گفت که در میان متجددین کم رنگ تر می باشد ولی در میان طیف متعادلین شعار جامعه ی اسلامی و معنویت از اهمیت ویژه ای برخوردار است .(34)

 

 

 

نتیجه گیری :

یکی از ویژگی های جامعه ی مدنی وجود احزاب کار آمد و تاثیر گذار در کشور می باشد احزاب در ایران در مقاطع مختلف شدت وضعف داشته اند و وجود احزاب بستگی به نوع برخورد حکوت داشته است. در زمانی که حکومت فضای باز ایجاد کرده احزاب و جریانات عملکرد پررنگ تری داشته اند و زمانی که حکوت اقتدار خود را افزایش داده احزاب و جریانات سیاسی در ایران کم رنگ تر ظاهر شده اند .انچه از مطالعه احزاب در ایران به دست می اید این است که در زمانی که احزاب و جریانات در کشور از یک نوع اتحاد برخوردار بوده اند. به هدف و پیروزی رسیده اند و برعکس تفرقه و اختلافات انها را ناکام گذاشته است . همچنین باید توجه داشت که اکثریت مردم ایران  دارای دین اسلام بوده اند و جریان  مذهبی در ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. حتی در پیروزی انقلاب اسلامی جریان مذهبی نقش پررنگ تری داشته و این به خاطر این بوده که مردم ایران خواهان برپایی احکام اسلامی در کشور بوده اند .حتی شاهد این هستیم که دیگر جریانات امام خمینی(ره) را به عنوان رهبر جریان مذهبی می پذیرند .رویدادهای مهم دیگر در قبل از انقلاب حکایت از نقش پررنگ جریانات مذهبی در ایران و پیروزی انها داشته .اما برخی جریانات با جریان مذهبی ایران همراهی نکردند و در نتیجه ناکام ماندند.به طور کلی ما در ایران چه بعد و قبل از انقلاب شاهد جریانات لیبرالیسم ،مذهبی،سوسیالیسم و ناسیونالیسم بوده ایم .که در مقاطع مختلف دارای عملکردهای متفاوتی بوده اند اما تاریخ ایران نشان می دهد جاهایی که این جریانات با هم متحد بوده اند به هدف و نتیجه رسیده اند اما بر اثر اختلافات دستاورد انها با شکست مواجه شده است.

 در لحظات آغازین نوروز یک هزار و سیصد و هشتاد و شش هجری شمسی، مقام معظم رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران در پیام نوروزی خطاب به ملت ایران، بنا به رویه سال‌های گذشته، به نام گذاری این سال پرداختند.و سال 86 را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیدند. لازم است احزاب این فرموده مقام معظم رهبری را به کار ببندند . و اسلام که عامل وحدت ایرانیان است .را به عنوان سرلوحه کار حزبی قرار دهند . هرچند اختلاف سلیقه وجود دارد ولی باید توجه داشت که این اختلافات نباید موجب سستی وحدت و انسجام ملی بشود و احزاب باید در کنار اختلاف سلیقه در مورد برخی مسائل حساس و استراتژیک کشور از اتحاد و وحدت برخوردار باشند.و به پایگاهی برای تشویش اذهان عمومی و بلند گوی دشمنان جمهوری اسلامی مبدل نگردند.

 احزاب باید در فضایی آرام و مسالمت آمیز به عنوان منتقل کننده ی مشکلات مردم به دولت باشند واگر به دولت انتقاداتی دارند با ارائه راه حل و در فضای دوستانه و اسلامی اشکالات کار دولت را برای رسیدن به وضعیت مطلوب به  او منتقل کنند .و به عنوان مشوق مردم برای افزایش مشارکت سیاسی عمل کنند و از به وجود آوردن فضای بد اخلاقی و توهین و افترا به یکدیگر که موجب دلسردی و یاس مردم می شود  خوداری کنند و اتحاد ملی و انسجام اسلامی را مبنای کار خود قرار دهند.و همچنین برای تحقق آن در جامعه و همچنین اتحاد جهان اسلام تلاش نمایند.

 

 

منابع:

 

1-یوسفیه،ولی الله،احزاب سیاسی ،موسسه ی مطبوعاتی عطایی،تهران(1351)،ص7

2-موریس دوورژه ،اصول علم سیاست ،چاپ اول ، مترجم :ابوالفضل قاضی شریعت پناهی ،انتشارات داد گستر ،تهران (1376)،ص172

3-عالم ،عبدالرحمن ، بنیادهای علم سیاست ،نشر نی ، تهران (1373 ) چاپ دوازدهم (1383)، ص346

4 همان ، ص345

5- دانش نامه ویکی پدیا ، (fa.wikipedia.org)

6 عالم ، عبدالرحمن ،همان ص345

7 راهوار منفرد ، کریم ، احزاب ، تشکلها و جناحهای سیاسی ایران امروز ، انتشارات سیاست ، تهران (1380)ص3

8- صالحی طالقانی ،احسان ، مدل سازی احزاب در فرهنگ اسلامی ، سایت باشگاه اندیشه (www.bashgah.net ) ،1/9/86

9- همان

10- سعیدی ، گلناز ، شکل گیری احزاب سیاسی در ایران ،دوماه نامه ی  اطلاعات سیاسی اقتصادی ، شماره 193 -194 ( مهر و آبان 1382 ) ، ص98

11-همان ، ص105

12- مدیر شانه چی ، محسن ، احزاب سیاسی ایران با مطالعه ی موردی نیروی سوم و جامعه ی سوسیالیستها ، موسسه ی خدمات فرهنگی رسا ، چاپ اول ( 1375 )، ص26

13 اداره ی کل سیاسی وزارت کشور ، شناسنامه ی تشکلها و احزاب سیاسی ایران ، انتشارات کمیل ، تهران (1377) ،ص11

14 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، اصل 26

15 مدیر شانه چی ، محسن ، همان ،ص51

16 اتحادیه ، منصوره ، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت ، نشر گستره ، تهران (1361 ) ، ص103

17 همان ، ص126

18 تبریز نیا ، حسین ، برخی علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران ، انتشارات سیاوش ، مشهد (1377 ) ، ص106

19 بهار ، ملک الشعرا ء ، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، جلد اول ، موسسه ی انتشارات امیر کبیر ، تهران (1371 ) ،ص9

20 تبریز نیا ، حسین ، ص109

21- نوذری ، عزت الله ، تاریخ احزاب سیاسی در ایران ، انتشارات نوید شیراز ، شیراز (1380) ،ص13

22- جواهری ، مریم ، نقش علما ء در انجمنها و احزاب دوران مشروطیت ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران (1380) ،ص243

23- تبریز نیا ، حسین ، ص117

24- همان ، ص118

25 همان

26- همان ، ص119

27 نوذری ، عزت الله ، همان ص16

28 همان ،ص29

29 معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نمسا ، هدایت سیاسی ( ویژه فرماندهان و مدیران حوزه ، پایگاه و گردان ) ، معاونت آموزش نیروی مقاومت بسیج سپاه ، تهران 1385 ، ص77

30- همان ، ص78

31 همان ، ص80

32- مدیر شانه چی ، همان ، با اندکی تغییر،ص91

33- این قسمت از مباحث دکتر محمد باقر خرمشاد در همایش سیاسی نهاد مقام معظم رهبری در  دانشگاهها که در مرداد 1384 در اردبیل برگزار شد و خود نگارنده ی پژوهش فوق استخراج شده است . 

34- همان